۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

جوابي براي خبرگزاري فارس

امروز خبرگزاري وزين فارس چيزي كه خودش اسم آن را گزارشي از 2هفته كافه‌نشيني بود، گذاشته بود روي خروجي خود ... (http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8812150348)  وقتي آن را مي‌خواندم احساس مي‌كردم چه‌قدر به من توهين شده‌است، آنچه مي‌نويسم جوابيه نيست بر آن گزارش كه من فكر مي‌كنم حتي ارزش جوابيه نوشتن را نداشت، كافه‌من‌هاي زيادي را مي‌شناسم كه خوب مي‌توانند جواب آن همه بيراه گفتن را بدهند.
فقط مي‌خواهم اين‌جا به آن خبرنگار به‌گويم من هم يكي از همان دخترهاي كافه‌نشين‌ام كه گذر روزگار من را به‌ كافه‌هاي تهران رسانده‌است، نه هفتاد قلم آرايش دارم نه به قول نويسنده دستشويي كافه مكاني براي غليظ‌ كردن آرايشم است .
مي‌خواهم به اين خبرنگار كه  لباس‌ها و طرز رفتار زنان كافه‌ نششين را بسيارزننده خوانده‌است ، بگويم چطور بي آن‌كه مرا ديده باشي و بسياري از دوستان مرا ديده باشي با ديدن چند نفري كه شايد از نظر تو ، تو بايد نحوه لباس پوشيدنشان را تاييد كني نسبت به عده كثيري انسان راي مطلق مي‌دهي؟!

چرا فكر نمي‌كني كه شايد علت تجميع اين همه انسان دركافه‌ها نداشتن هيچ‌جاي ديگري  باشد براي با هم بودن ... چرا راي مي‌دهي كه «اين افراد از فرط مايه‌داري خياباني شده‌اند!» تو ميداني كه من براي ساعتي در كافه بودن در روز از چند چيز مي‌گذرم ؟ مي‌داني من و بسياري از دوستانم ناهارنمي‌خريم تا پول ناهارمان را شب در كافه خرج كنيم ؟ مايه داري يعني جه وقتي به گفنه شما خط فقر دست كم 600 تومان است ما 300 تومان حقوق مي‌گيريم .
راستي انگار شما از ما هم بيشتر خوانندگان غربي را دنبال مي‌كني كه توانستي تشخص دهي در تمام كافه‌هايي كه از شرق تا غرب تهران رفتي همه‌‌ي كافه‌دارها صداي خواننده‌گان شيطان پرست را مي‌پسنند تازه مگر صداي خوب ربطي به‌ عقيده ديني يا سياسي كسي دارد؟!
گفته‌اي «اين كافي‌شاپ‌ها روزانه ميعادگاه چند صد قرار، برقراري دوستي‌ها جديد، جدايي، فروش مواد مخدر و ... هستند. عليرغم ممنوعيت كشيدن سيگار اما زنان و دختران جوان چنان پك عميقي به سيگار مي‌زنند كه ديگر متصدي كافي شاپ جرأت ندارد تذكر دهد.»  چند صد قرار، برقراري دوستي‌ها جديد، جدايي و سيگار كشيدن دختران كه همه موضوعات شخصي‌است  اما تو كه فهميدي در اين كافه‌ها مواد مخدر رد و بدل مي‌شود چرا همان موقع به مسئول مربوط خبر ندادي ؟‌ غير اين‌است كه اين به نفع شماست هر چه بيشتر جوان‌ها خمار باشند ... بيشتر از شما غافل مي‌مانند ... و شما بيشتر مي‌دزديد و مي‌زنيد و مي كشيد.
اي كاش دست‌كم گزارشت را محترمانه نوشته بودي يا لا‌اقل برخي‌ها را از همه جدا كرده بودي يا نمي دانم به‌هر حال اين چنين صريح . قاطع راي مطلق نداده بودي تا من هم محارمانه برايت مي‌نوشتم همكار محترم وقتي دختري نمي‌تواند تنهايي‌اش را در پارك زير نگاه متجاوزانه‌ي برخي مردان، در خانه پشت حرف‌هاي صدتايه‌غاز خانواده بگذراند ترجيح مي‌دهد تنهايي‌اش را و حرف‌هايش را كه هيچ‌كس گوشي براي شنيدنش ندارد يا ميز و صندلي كافه‌ها تقسيم كند.
مي‌دانم كه زور تو از من بيشتر است چون آنقدر مثلا گزارشت مرا عصباني كرد كه مجبور شدم صفحه‌ي اين وبلاگ را كه مي‌خواستم تنها جايي براي دل نوشته‌هايم باشد به تو كثيف كنم ، البته زورت را قبلا نيز با باتوم تجربه كرده‌بودم.